آوينآوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

خنده کن بی پروا،خنده هایت زیباست

پایان سه ماهگی وآغاز محرم

پایان سه ماهگی آوین گلی مصادف بود با روز شیرخوارگان حسینی و عزاداری برای شش ماهه امام حسین(ع). عسل مامانی هم مثل خیلی از نی نی های دیگه لباس محرمی پوشید و در مراسم عزاداری حضرت علی اصغر(ع)شرکت کرد. موقع سخنرانی همش میخندیدی و فکر میکردی که دارن با تو صحبت میکنن،عکس خوب هم نتونستیم بگیریم چون شما خیلی شیطون شدی و اصلا آروم و قرار نداری. به احترام امام حسین(ع) دو ماه محرم و صفر برات تولد نمیگیریم . امروز هم که سه ماه و یک روزت بود به زیارت شاهچراغ رفتی عروسکم البته بدون مامانی و بابایی(همراه بابا مسعود و مامان سوسن)       ...
19 آبان 1392

بارش رحمت الهی

تو هشتادو شش روزگی آوین گلی اولین بارون زندگیش رو دید.از ساعت پنج صبح هوا بارونی همراه با رعدوبرق بوده که عسل مامان رعدوبرق رو خیلی دوست داشتی و فکرمیکردی دارن عکس میگیرن به خاطر سرما نتونستیم بریم توی حیاط عکس بگیریم و به بالکن اکتفا کردیم   ...
11 آبان 1392

آوین شیرین تر از قبل

آوین گلی 82 روزه شدو مناسبتهای زیادی رو توی این مدت گذروند.عید قربان و عید غدیر،تولد بابایی،سالگرد ازدواج مامانی و بابایی .... عسل مامانی یه سری کارهای جدید هم انجام میدی. مثلا با کمک میتونی بچرخی،گردنتو میگ یری،فوق العاده بازیگوش هستی تا جایی که توی اوج گریه هم اگه یه چیز جالب ببینی آروم میشی و حتی میخندی.موقع شیر خوردن خیلی وول میخوری و یکی باید با شما حرف بزنه و بازی کنه. مثل همیشه هم خوش اخلاق هستی،فقط برای خوابیدن روش های جدید دوست داری که عکس یکیشو گذاشتم . موهای جلو سرت که ریخته بودن خوشبختانه دارن در میان حالا نوبت موهای پشت سرت هست که بریزن به لوستر هم خیلی علاقه داری و کل...
7 آبان 1392
1